بهمن محصص (۱۳۱۰-۱۳۸۹)؛ بینام؛ لیتوگراف؛ ۱۳۵۰
موزهی بریتانیا نمایشگاهی از کارهای روی کاغذ به تازگی خریداری شده خود از هنرمندان ایرانی را به نمایشگاه گذاشته است.
هنر مدرن و معاصر ایران داستانهای چندگانهای را بازگو میکند. این نمایشگاه که کارهای نسلهای متفاوتی از هنرمندان ایرانی است دربرگیرندهی رسانههای گوناگون از کلاژ تا کتابهای هنرمند و عکس است. روایتها نمایانگر پرداختن به تاریخ ایران با الهام از شاهنامه فرودسی است که به تاریخ معاصر کشانده میشود. در میان آنها عکسهای زندهای از هنر و دلمشغولیهای برخی از برجستهترین هنرمندان ایران است. بهمن محصص؛ پرویز تناولی؛ میترا تبریزیان؛ پرستو فروهر؛ احمد عالی؛ ناهید حقیقت؛ محسن احمدوند؛ شاهپور پویان؛ افسون؛ فریدون آو؛ علی اکبر صادقی؛ شیده تامی؛ بهمن جلالی؛ علی بنیصدر؛ ترلان رفیعی و یاشار سمیمی مفخم(از وبسایت موزهی بریتانیا).
در زیر مقالهای به قلم لیزی وارتانیان کولییر در بارهی این نمایشگاه است که در وبسایت انگلیسیزبان پیوند به چاپ رسیده است
ترجمه از رؤیا منجم
بهمن جلالی (م.۱۳۲۴)؛ نگارهی خیالپردازی (مجموعه زورخانه) سی - پرینت ۱۳۹۱
کنار هم آوردن نسلهای گذشته و کنونی هنرمندان ایرانی از راه کارهایشان بر روی کاغذ
بخش کوچکی در میانهی زیرمین موزهی بریتانیا با فرش قرمز قشنگی پوشیده شده و دیوارهای اطراف با گزیدهای از کارهایی آرایش یافته که به تازگی از هنرمندان ایرانی در داخل و خارج ایران خریداری شده است. کارها - مجموعهای از کلاژ؛ طراحی و کتابهای هنرمندان و عکس - سه ققسهی شیشهای را که در دو سوی فرش است پر میکند. از دو دیواری که کارها بر آن به نمایش گذاشته شده؛ یکی به طور کامل با کلاژهای هنرمند درگذشتهی مدرنیست بهمن محصص پوشیده شده است. کاری چشمگیر به نام «برای مونچ» سرتکاندادنی به جیغ ۱۹۴۴ ادوارد مونچ است که در آن اندام جانورمانند عجیب و غریب و گروتسکی کار هنرمند نوروژی را همانندسازی میکند. اندامهای بدشکل دیگری در کارهای دیگر محصص دیده میشود که با سیماهای بههمپیچیده و تاریده پوشیده شدهاند. اندامهای محصص را میتوان ددمنشانه توصیف کرد چرا که هیچ همانندی با مردم ندارد؛ که «کوسه» یکی از آنهاست.
بهمن محصص (۱۳۱۰-۱۳۸۹)؛ کوسه و برای مونچ
در سمت راست کولاژ محصص عکسی از هنرمند است که احمد عالی گرفته که اغلب پدر هنر زیبای عکاسی ایران نامیده میشود. نگارهی سیاه و سفید عالی محصص را نشان میدهد که در برابر یکی از کارهای اسطورهای خود نشسته و رو از دوربین گردانده است. در اندیشه است و بسی بیشتر از کارهای هنری که عکس عکاس در کنارشان دیده میشود؛ جدی مینماید.
میترا تبریزیان (م.۱۳۳۸)؛ پائیدن؛ لایتجت پرینت؛ ۱۳۶۹
درست در برابر عکس عالی؛ عکسی از میترا تبریزیان به نام «پائیدن» است که سه دورهی زمانی متفاوت را در یک نگاره به تماشا گذاشته است که نظم و ترتیبی گاهشمارانه ندارد. نخست کودتای ۱۳۳۲ (۱۹۵۳)؛ جنگ ایران و عراق در دهه شصت و انقلاب اسلامی. زنان در جلوی عکس در برابر جمعیتی بر صحنهاند که همگی مرد مینمایند.
ناهید حقیقت (م. ۱۳۲۸)؛ پائیدن؛ و فرار؛ آکوآپرینت؛ ۱۳۵۶
در آخر این دیوار دو نگارهی دیگر با موضوع زنان؛ کار ناهید حقیقت است که ساکن نیویورک میباشد و «فرار» نام دارد. در میان کار تبریزیان و حقیقت نگارههای تیره و تکرنگ - یک سلسله پرینتهای قرمز و سبز از پرستو فروهر است. در حالیکه کار فروهر رنگارنگتر است؛ عواطفی که انتقال میدهد این چنین نیستند. در متن روی دیوار کنار کارها بازگفتهای از هنرمند در سال ۱۳۸۳ است:
«تمامی سطوح با ارتعاشات الگوها پوشیده شده است. آنها بازنمود هماهنگی دنیاست… اما این هماهنگی دستنیافتنی را تنها میتوان از دور ستود؛ زیرا پتانسیل بزرگی برای ددمنشی را پنهان میکند.»
در حالیکه این بازگفته به شش سال پیش از «قرمز نام من است؛ سبز نام من است» بازمیگردد که در سال ۱۳۸۷ تولید شده است؛ اما شاید به بهترین شکل کاری را که به نمایش گذاشته شده توصیف میکند. در نگاه نخست؛ کار فروهر را میتوان به صورت نقشهای زیبای پارچه دید که با شکلهای هندسی برهمریختهای پوشیده شده است. با این وجود با نگاهی ژرفتر میتوان اندامهای کجوکولهای را تشخیص داد که به دلیل پوشاندن چهره و چشمانشان با دست یا با نوارهای سیاه هویتی ندارند.

پرستو فروهر (م.۱۳۴۱) قرمز نام من است؛ سبز نام من است؛ ۲۰۰۸
موضوع کارهایی که در قفسههای شیشهای در دو سوی فضای نمایشگاه به نمایش گذاشته شده؛ تا اندازهای سبکتر است. کارهایی است که به شدت تحت تاثیر شاهنامه فردوسی ساخته شدهاند. کارهای علی اکبر صادقی؛ محسن احمدوند و شاهپور پویان؛ شاهنامه را برای مخاطبان سدهی بیستویکم نوزایی کردهاند. صادقی این کار را در قالب پویانمایی پیش برده و حماسهی فردوسی را از راه حرکت «مدرنیزه کرده» در عین حال که شخصیتهایش همان پوشاک سنتی را بر تن دارند. احمدوند اما ظاهری امروزی به رستم بخشیده و او را در جامهی تیشرت و جین با کلاه خودی که از جمجمه دیو سفید مازندران ساخته به نمایش میگذارد.
علیاکبر صادقی (م.۱۳۱۶)؛ خورشید شاه؛ و فخرفروشی؛ پویانمایی؛ سلولوئید؛ ۱۳۵۲
رستم دنبالهرو مد روز احمدوند در برابر پیش زمینهای خالی گذاشته شده؛ گویی به راستی از عهد باستان پا به زمان کنونی میگذارد. پویان با این حال گامی بیشتر از احمدوند برداشته و رستم را به کلی پاک میکند؛ کاری که در سلسله مینیاتورهای ایرانی دگرگونشدهی خود از کسانی مانند کمالالدین بهزاد و دیگران پیش برده است.
محسن احمدوند (م. ۱۳۶۱) رستم از مجموعه انقلاب؛ مداد رنگی روی کاغذ؛ ۱۳۸۰
«رستم پس از کشتن دیو سفید پویان» که در کنار مینیاتور سدهی شانزدهم میلادی «کشته شدن دیو سفید به دست رستم» نگارهای کمابیش همانند را نشان میدهد که فضایی خالی رستم را جایگزین میکند. پویان با این کار حفرهای میآفریند که بیننده را وادار میکند تا به پیرامون نگارهپردازی بنگرد و از فضای روایی دور شود.
شاهبور پویان (م. ۱۳۵۹) رستم پس از کشتن دیو سفید؛ آمیختهای از رسانهها؛ ۱۳۸۴
در آن سوی دیگر نگارخانه؛ در برابر کارهای الهام گرفته از شاهنامه؛ ققسهای است که با کارهای ترلان رفیعی و یاشار صمیمی مفخم در قالب پرینتهای سیلک اسکرین با خطوط سنگین و تیره خوشنویسی است. مرجع آنها کارهای کلاسیک هنر باخترزمینی مانند ونوس میلو است. اما اندام مفخم سر ندارد؛ و سینههایش با تمبرهای ایرانی پوشیده شده است.کارهای رفیعی با وجودی که کمابیش همان حالوهوا را دارد اما ستارههای پاپ مانند گوگوش را نشان میدهد که هدفشان نیروبخشیدن به این برداشت است که ایران چیزی بیش از آن سیاستی است که در باخترزمین گزارش و رسانده میشود.
ترلان رفیعی (م. ۱۳۵۹) و یاشار صمیمی مفخر (۱۳۵۸)؛ سی سال؛ سیلکاسکرین؛ ۱۳۹۴
قفسهای که روی فرش قرمز است یک سلسه کار را که صاف چیده شده به نمایش میگذارد. در میان آنها پرترههایی از افسون است که موضوعشان از عکسهای قدیمی خانوادگی گرفته شده است. کلاژهای پراحساس با کاربرد سنگین سیاه و قرمز و آبی به پرینتهای لینولئومی میمانند. هنرمند گفته که نگارهها را برای بیان دلتنگی آفریده است. اندامهای افسون از پائین شانه بریده شدهاند؛ مانند پرترههای شیده تامی.
افسون (م. ۱۳۵۱)؛ نوستالژی گفتاری؛ کلاژ؛ ۱۳۵۴-۱۳۸۵
کتاب دستساختهی شیده تامی دو سر را کنار هم نشان میدهد که هر دو بر پیشزمینهای طلایی سیاه کشیده شدهاند و دورتادورشان با شعرهای هنرمند پر شده است. این شعرها از نور و تاریکی سخن میگویند؛ نگارهی سمت چپ با خوشنویسی سیاه و نگارهی سمت راست به کلی سفید است.
شیده تامی (..۱۳۴۱) کتاب دستساز هنرمند با رسانههای گوناگون؛ ۱۳۸۳
در کنار کارهای روی کاغذ؛ مجمسههای پرویز تناولی هم در این نمایشگاه گنجانده شده است. اینها در قالب مدال برونزی دستی که پرندهای را نگاه داشته و هیچهای پرآوازهی او را به نمایش میگذارند. در کنار مدال نگارهپردازی هنرمند است که از صفحهای از کتاب «شگفتیهای آفرینش و غرابتهای هستی» قزوینی الهام گرفته که آنرا در بازار روزی پیدا کرده بوده. هدف از گنجاندن این مجسمهها شاید یادآوری به مخاطبان است که در حاليکه طراحی اغلب نادیده گرفته میشود؛ اما سراغاز کارهای بعدی است. با تناولی که یکی از مهمترین هنرمندان معاصر ایران است؛ گنجاندن آثارش این نمایشگاه را توجهبرانگیزتر میکند.
پرویز تناولی (م. ۱۳۱۶)؛ مرد و مجسمه ۲؛ مجموعه شگفتیهای دنیا)
فریدون آو (م. ۱۳۲۴)؛ مینیاتورهای ایرانی ۱؛ عکاسی؛ ۱۳۸۲
علی بنیصدر (م.۱۳۵۵) چهار ام؛ ۱۳۸۹
آواهای ایرانی در حالیکه نمایشگاه کوچکی است؛ اما موضوعها؛ سبکها و آموزههای بسیاری را دربرمیگیرد. دو نکتهی مشترک قومیت ایرانی هنرمندان و کارهایشان روی کاغذ اجازه داده تا در مرکز گالری ادیس موزهی بریتانیا کارهای گوناگونی کنار هم قرار بگیرند تا نمایشی پرسبرانگیز و به یادماندنی بسازد. با کارهای روی کاغذ که کمتر از کارهای روی بوم و عکس؛ توجهبرانگیزند؛ آواهای ایرانی
نگاه یگانه و تازهای از به کارگیری رسانهای ساده و با این حال نیرومند از سوی نسلهای گذشته و کنونی هنرمندان ایرانی برای روایت داستانهای خودشان را به نمایش میگذارد.
آواهای ایرانی تا ۲ آوریل ۲۰۱۷ در موزه بریتانیا برپاست.