دکتر امید روحانی
اکنون، در آستانهی یازدهمین سال فعالیت مجلهی الکترونیکی طاووس، هیئت تحریریه و همکاران طاووس و (نشر هنر ایران) ، بعد از ۱۰ سال تجربه و کار و کوشش پرثمر، فرصت را مغتنم می شمارد تا ناشر، مدیر و سردبیر این سایت را معرفی و از مقام او تجلیل کند، سایت و نشریهای که در واقع، حاصل و برآیند بیست سال حضور منیژه میرعمادی (ناصری) در عرصهی فرهنگ و هنرهای تجسمی این سرزمین است. در سالهای دههی ۱۳۷۰، انتشار کتابهای هنری بسیار نفیس و دو زبانه از زندگی، بررسی کار و تحلیل انتقادی آثار هنرمندان ایرانی درعرصهی هنرهای تجسمی، اتفاقی مهم هم در عرصهی نشر و هم در عرصهی هنرهای تجسمی بود و انتشار فصلنامهی دو زبانهی طاووس در ۱۳۷۸ حادثهای تاثیرگذار و مهم در معرفی و طرح دوبارهی هنرهای تجسمی در ایران و جهان بود و همهی اینها به همت و تلاش او، استمرار و پایداریاش و البته، با کنار گذاشتن موقتی یکی از مهمترین وجوه شخصیتاش- یعنی نقاشی و مقامش به عنوان هنرمند نقاش- فراهم آمده است.
منیژه میرعمادی، هرچند زادهی شهر کرمان است اما در اصل تهرانی است. در واقع به علت شغل پدر که کارمند عالی رتبهی شرکت نفت بود و دائم در سفر به شهرستانهای مختلف ایران، در کرمان، در ۲۴ دیماه سال ۱۳۲۶ به دنیا آمد و به علت همین سفرها بود که تحصیلات مقدماتیاش را به تناوب در شهرهای مختلف ایران سپری کرد. او در واقع یک ایرانی است که چهارگوشهی ایران را دیده و در آن زیسته است. در سال ۱۳۴۵ به دانشکدهی هنرهای زیبای تهران رفت تا در رشتهی نقاشی تحصیل کند اما در پایان سال دوم، تحصیل در ایران را رها کرد به ایالات متحده رفت.از ۱۳۴۹ در دانشگاه های ایالت مریلند و اورگان تا مقطع فوق لیسانس ادامه تحصیل داد.
پس از بازگشت به ایران، در سال ۱۳۵۴ در بخش گرافیک و در همکاری با بخش دکور سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران جام جم مشغول به کار شد. آخرین سمت او تا خروج خودخواستهاش از این سازمان در سال ۱۳۶۰، مدیریت واحد گرافیک بود. از آن پس یکسره به نقاشی پرداخت و همهی سالهای جنگ را وقف نقاشی کرد. خروجش از تلویزیون مصادف بود با ازدواجش با دکتر جمشید ناصری که مهم ترین مشوق او در ادامهی کارش در همهی سالهای فعالیتش بود. نخستین نمایشگاه انفرادیاش در گالری سیحون در سال ۱۳۷۰، محل عرضهی آثار نقاشی او، حاصل ترس و اضطراب و تشویش او از همهی آن سالهای جنگ، سالهای تنهایی و درد وطن است که در گسترهی مجموعهی "کویریها" متجلی است.
در سال ۱۳۷۰ با احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت نامعلوم و مبهم هنرهای تجسمی ایران طرح انتشار ۳۰ جلد کتاب نفیس و به دو زبان انگلیسی و فارسی، از کار هنرمندان صاحب سبک و معتبر ایرانی، تاریخ معماری، تاریخ عکاسی، تاریخ موسیقی، تاریخ نقاشی و ... را پیریخت و در طی 10 سال موفق به انتشار ۱۳ جلد اول از این مجموعه، در سازمان انتشاراتی خودش «نشر هنر ایران» شد. این کتابها عمدتا به کار تحلیل و بررسی و معرفی هنر نوگرای ایران از آغاز سدهی خورشیدی می پرداختند، کتابهایی با بزرگداشت کار هنرمندان نوگرا، صاحب سبک، پیشگامان و معرفی این هنرمندان به مخاطبان جوان و نوپایی که به خاطر جنگ و دگرگونیهای اجتماعی، چیزی از پیشینه و ارزش کار هنرمندانشان نمی دانستند و هم نسلان و پیشگامانی که ارتباطشان با علاقهمندان و مردم قطع شده بود.
از آنجا که انتشار هر کدام از این کتابها زمان و انرژی بسیار میبرد و آن برد موثر و لازم برای گسترش را نداشت و برای پرداختن به همهی زمینهها و حیطههایی که این سلسله انتشارات قصد پرداختن به آنها را داشت، در سال ۱۳۷۸، بار دیگر، با احساس مسئولیت، درک شرایط اجتماعی و نیازی که نسل جوان، هنرمندان و مخاطبان هنر، در سراسر جهان، به آشنایی و تماس مداوم با عرصهی هنرهای تجسمی ایران داشتند، با سرمایهی شخصی و پشتیبانی همسرش دکتر ناصری دست به انتشار فصلنامهی طاووس زد، نشریهای نفیس، دو زبانه، با گرافیکی استثنایی که جای خالی آن در آن سالها حس میشد. بیژن جناب، گرافیست و مدیر هنری فصلنامهی طاووس در گفت و گویی در شمارهی ۱۸۰ نشریهی تندیس (۱۹ مرداد ۱۳۸۹) در پاسخ به پرسش مصاحبهکننده دربارهی موفقترین کارش به عنوان گرافیست گفته است: "... یکی از دو کار موفق من – به قول گرافیستهای امروزی- یک کار فرهنگی بود... به سفارش مجلهی طاووس که واقعا در سطح بینالمللی موفقیت آمیز بود که از نظر مدیریتی منضبط و درست و با یک تحقیق خوب انجام شد." نام و عنوان طاووس، فرهنگی برای معرفی و بررسی انتقادی آثار هنری و تعیین جایگاه آنها در تاریخ هنر ایران و جهان، به ویژه نسل نو و پیشتازی که تازه پای در راه هنر گذاشته بودند، محل ارائهی عشق به فرهنگ و هنر ایران، معرفی دورهها و سبکها در عرصههای گوناگون هنر و فرهنگ – از هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر، مجسمهسازی و هنر نو تا معماری و باستان شناسی – بود، به عنوان "اولین" در ایران ثبت شده است. کیفیات هنری و انتشاراتی آن، نفیس بودن، گرافیک کم نظیر آن در تاریخ گرافیک انتشاراتی ایران، گروه مشاورانش، کیفیت برجستهی انتخاب کاغذ، نظارت دقیق بر چاپ که باعث می شد تا آثار هنری هنرمندان نه به شکل نازل همیشگی بلکه با عالیترین کیفیت خود را نشان دهد، گروه همکاران و دقت در همهی مراحل از فکر تا حتی ارسال نشریه به مشترکان، پایه گذار تغییر در کیفیت نشر مجلات دیگر از جمله نشریات معماری و گرافیک در ایران شد.
ناملایمات، دشواریهای کار نشر و شاید بسیار کارشکنیها باعث شد تا انتشار این فصلنامه بعد از ۶ شماره ( و در حالی که 4 شمارهی پیدرپی و ۶ ویژه نامهی آمادهی انتشار داشت ) میانهی سالهای دههی ۱۳۸۰ متوقف شود. اما از میانهی سال ۱۳۷۹ و پس از یک دورهی کوتاه آزمون و خطا و در همان دوران کوشش برای استمرار انتشار فصلنامه، مجلهی الکترونیکی طاووس پا به عرصهی حیات گذاشت و طی ۱۰ سال کار؛ اکنون به مهمترین سایت اطلاع رسانی ، معرفی و تحلیل و بررسی کار هنرمندان ایرانی در ایران و جهان بدل شده است و محمل ارتباط گستردهی هنرمندان جوان، نوگرا و پیشتاز با تحولات هنری در سراسر جهان.
دیدگاه منیژه میرعمادی درطرح ریزی و ساماندهی این مجلهی الکترونیکی این بود که همهی اهداف او که پیشتر در قالب کتابها و فصلنامه نمود مییافتند اکنون در قالبی روزآمد تر، موثرتر و گستردهتر مطرح شوند. اخبار هنری که پیشتر در قالب فصلنامه برد روزانه و موثر خود را نداشتند حالا درشکل یک اطلاع رسانی دائمی عینیت یابند و شامل همهی حیطههای هنری باشند، از اخبار روزانه و اخبار گالریها و برنامههای سینما و تئاترها گرفته تا موفقیتهای هنرمندان ایرانی در سراسر جهان. بخش تکچهره و هنرمندان منتخب (که پیشتر در قالب فصلنامه منتشر میشد) حالا با برد بیشتر و سرعتی بالاتر، کمیت موثرتری را پیدا میکند و بخش هنرمندان جوان به تشویق و ترغیب نسل جوانی بپردازد که آیندهی هنر و فرهنگ این سرزمین را شکل خواهند داد تا رسالتی را که او 20 سال پیش بر عهده گرفته بود، به بهترین شکل ممکن به انجام برساند و با جدیت و کمالگرایی در ارزشگذاری نقادانه و احتیاطی کارشناسانه که نتیجهی آشنایی منیژه میرعمادی با تاریخ هنر ایران و جهان است.
منزلت دیگر منیژه میرعمادی ، نقش و مقام او به عنوان یک مجموعه دار از آثار هنرمندان هنرهای تجسمی در ایران است. از همان سالهای بازگشت به ایران او به عنوان کمک به هنرمندان ایرانی ، خرید و جمع آوری آثار این هنرمندان را آغاز کرد (و دوستان را نیز به این عمل تشویق میکرد) و مجموعه ای را فراهم آورد که اکنون خود به تاریخ تصویری هنرهای تجسمی در ایران بدل شده است.
منیژه میرعمادی ، اکنون با فراغ بال بیشتری به کاری که ۲۰ سال پیش آن را به طور موقت به خاطر دلسپردگی و علاقهاش به نشر آثار هنرمندان ایرانی کنار گذاشت _یعنی نقاشی_ بازگشته است و من به عنوان یکی از اعضای شورای تحریریه طاووس، با سابقهی سالها دوستی و همکاری در نشر هنر ایران و فصلنامهی طاووس و نشریهی الکترونیکی طاووس، امیدوارم تا او را جدا از استمرار در ادامهی کار نشر و کوشش برای پربارتر شدن این مجلهی الکترونیکی، بار دیگر در هیئت یک نقاش در عرصهی هنر تجسمی ایران ببینم. هر چند هر بار که از او سوال میشد که چرا نقاشی نمیکند، اعلام میداشت که با فصلنامهی طاووس نقاشی میکند و زیبایی "طاووس" همان نقاشیهای اوست که در قالب زیبایی گرافیک و مطالب تداوم دارد، اما شاید حالا دوباره به قالب بوم برگردد.
می دانم که از همین آغاز پاییز ۱۳۸۹ و در آستانهی یازدهمین سال فعالیت این نشریهی الکترونیکی، مخاطبان شاهد تغییرات و تحولی در کار این رسانه خواهند بود و تلاش او برای ادامهی کار نشر، در قالب یک کتاب چند جلدی نفیس و عظیم و دو زبانه دربارهی هنرمندان هنرهای تجسمی و تاریخ نقاشی معاصر ایران در حال آماده سازی است.
در سال ۱۳۷۸، و در دومین جشنواره چاپ و نشر که در کنار نمایشگاه بینالمللی کتاب بر گزار شد، منیژه میرعمادی جایزه طاووس زرین و لوح تقدیر اولین مدیریت تولید را از آن خود کرد.
او همچنین مقالات بسیاری در ضمینه معرفی هنرمندان و کارشناسان هنری نوشته است که به وسیله نشر هنر ایران و فصلنامه طاووس منتشر شدهاند.
یادی از همراهان فصلنامه طاووس
طاووس منیژه میرعمادی
رویا منجم
هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد
شاید معنای این مصرع، دلیل ناخودآگاه منیژه میرعمادی در انتخاب این نام برای یگانه – بوم دو ـ لتی – نقاشیهایش – برای سالها باشد: طاووس!
بسی کار و زحمت؛ شکیبایی و مدارا و رودروییها لازم بود تا این بوم نقاشی، به ویژه با در نظر گرفتن زمان و مکان، در کشوری جنگزده که هنوز با امواج انقلاب تازیانه میخورد، بازهم رنگ بخورد و نقش پذیرد.
طاووس در جایگاه تنها پرندة زندهای که با تمام رنگهای طیف نور میدرخشد، بیشک برای هر نقاشی سخت سحرانگیز و فریبنده است. برای بسیاری از ما ایرانیها، میتواند سیمرغ را تداعی کند؛ آن مرغ افسانهای را که از خاکستر خودش، از نو زاده میشود. و وقتی فصلنامة هنری طاووس با آتش شرایط بیرونی کمابیش باید خاکستر میشد، سایت اینترنتی طاووس روی همان بوم زاده شد.
گویا پرندگان آروزها و بلندپروازیها، اشتیاق به آزادی و رهایی از خاکیها و خاکی را نیز نمادپردازی میکنند؛ از چه راه دیگری منیژه میرعمادی، همانند دیگر هنرمندان حرفهای، میتوانست شکیبا، بامدارا، پرشوروشوق باقی بماند، اگر نه با ادامة نقاشی روی بومش، با امید به رهایی!
آنچه هنگام نقاشی کردن مجموعهاش به نام "کویریها" در ذهنش گذشته ـ مجموعهای که مزة کمی از آنرا هنگام ورق زدنهای مکرر کتاب "برگزیده آثار پروانه اعتمادی" چاپ نشر هنر ایران (لت دیگر بوم میرعمادی)، چشیدم ـ دیرتر در سلسله آثاری که این نشر در بارة زندگی و آثار نقاشان تاثیرگذار ایرانی از زمان پیدایش نوگرایی، و کتابهای دیگر تولید کرد و سپس در فصلنامة هنری طاووس تجلی یافت. روی همان تک بوم دوـ لتی، برای نخستین بار، کمابیش کل تاریخ هنر این سرزمین ثبت میشد. هر چند از تجربه و دانش گروهی از مردان حرفهای و کاردان برای این کار سود میجست، با این حال، این نیز کار آسانی نبود، با در نظر گرفتن حالوهوای مردسالاری ـ پدرسالاری حاکم – که "بی پرده" و در مردان روشنفکران "در پرده" – باور هنوز بر این بوده و هست که جای زن در آشپزخانه است که گفتوگو و ادامه همکاری را گاه بسیار دشوار میکند!
کی میداند؟ شاید اندیشه و راه و روش ادامة "هنرش" با وجود شرایط بیرونی در همان آشپزخانه پخته شد، به هنگام گذاشتن شامی خوشمزه در برابر همسر مهربانی که همچون شیر در پشت و کنارش ایستاده! اگر بر حسب تصادف یا انتخاب، این زوج فرزندی ندارند، در عوض مادرپدرخواندة هنر این مرز و بوم شدند و از این گذشته، با خریدن آثار هنرمندان، از پیر و جوان، این حمایت مالی به آنان کمک کرد تا بتوانند رنگ و بوم بخرند و به خلاقیت خود ادامه دهند. از همه چیز گذشته، هنر و هنرمند نمیتواند بدون حامی و پشتیبان آنطور که شایسته و بایسته است زنده بماند!
با در نظر گرفتن عمر محدودی که به ما داده شده، به راستی دیدن برآورده شدن آرزوها و بلندپروازیها به دست دیگران، نعمت بزرگی است. این احساسی بود که در دلم شعله کشید وقتی هشت نه سال پیش، برای ترجمه مقالاتی در بارة اصفهان که دیرتر معلوم شد چه مجموعة بیهمتایی است که با پشتیبانی فکری و مالی او از سوی کارشناسان نوشته شده بود، به طاووس پیوستم. انتشار کتابهایی در بارة "معماری ایرانی" هم در میان پیشطرحها و طرحهایی بود که برای همان تکبومدوـ لتیاش کشیده بود. افسوس که انتشارش مانند موسیقی، سینما، تئاتر ایران و... ناگزیر به دلایل مادی به تعلیق درآمده. هنر و هنرمند به حامی و پیشتیبان نیاز دارد، به ویژه وقتی کیفیت بالا و نگرش و برخورد حرفهای، نخستین اصل راهنما در کار باشد.
این ارمغان دیگر برخورد و کار با یکی از این افراد دیگر کمیابی بوده و هست که به هر بهایی شده، به اصول فردی خود به شکلی بسیار حرفهای باقی میمانند، به جای آنکه با حالوهوای شارلاتانیسم حاکم در اینجا و همهجا، با این نتیجه همراه شوند که همچون انگل از کاروزحمت، نوآوریها و تلاشها و... دیگران خود را زنده نگاه میدارند، به زبان حافظ
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
\پس بیاید دهمین سالگرد شاهکار منیژه میرعمادی، نقاش ـ هنرمند معاصر، طاووس- نشر – هنر – ایران را در مقام همکاران و بازدیدکنندگان گالریش (طاووس آن لاین) با هم جشن بگیریم و برایش آرزوی آهنگی جزم و نیرویی پایدار کنیم تا بقیه طرحها و نقاشیهایش را بتواند عینیت بخشد، چرا که اگر نه امروز، بیشک روزی ثابت خواهد شد که بزرگترین خدمت به هنر ایرانی در این زمان – فضا بوده است.
لازم به یادآوری است که این نوشته پنج سال پیش نوشته شده است.